هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و پراحساس از هلالی بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر است. او حاضر است برای معشوق خود هرگونه رنج و سختی را تحمل کند، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. شاعر از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد و آرزو می‌کند که او لحظه‌ای به حرف‌هایش گوش دهد. همچنین، او از قدرت عشق می‌گوید که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را کنترل کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ بیشتر نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر مانند کشته شدن ممکن است برای مخاطبان جوان تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۳

هر گه آن قصاب خنجر بر گلوی من نهد
مینهم سر بر زمین تا پا بروی من نهد

آنکه هر سو کشته ای سر مینهد بر پای او
کشته آنم که روزی پا بسوی من نهد

خوی او تندست با من، گو: رقیب سنگدل
تا برآرد تیغ و پیش تند خوی من نهد

رازها در سینه دارم، گوشه ای خواهم که: یار
ساعتی گوش رضا بر گفتگوی من نهد

دفع سودای سر زلف تو نتواند حکیم
گر دو صد زنجیر بر هر تار موی من نهد

گرد غم را گر بآب دیده بنشانم دمی
باز برخیزد، قدم در جستجوی من نهد

بوی مشک آید ز اوراق هلالی سالها
گر دمی پیش غزال مشکبوی من نهد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.