هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و رنج‌های روحی خود می‌گوید. او با تصاویری مانند برگ زرد خزان، گل پژمرده و دامان رنگین از خون، غم و اندوه خود را بیان می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند. همچنین، او از جفای فلک و تیرهای جفا شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'دامان رنگین از خون' ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۲

برخیز طبیبا، که دل آزرده ام امروز
بگذار مرا، کز غم او مرده ام امروز

چون برگ خزان چهره من زرد شد از غم
کو آن گل سیراب؟ که پژمرده ام امروز

چون گوشه دامان من از خون شده رنگین
هر گوشه که دامان خود افشرده ام امروز

امروز مرا چون فلک آورد بافغان
من نیز فغان را بفلک برده ام امروز

ای قبله مقصود، ز من روی مگردان
کز هر دو جهان رو بتو آورده ام امروز

بگذار، هلالی، که بصد درد بنالم
کز جور فلک تیر جفا خورده ام امروز
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.