هوش مصنوعی:
متن بالا یک شعر عرفانی و اخلاقی است که به موضوعاتی مانند رهایی از قید و بندهای دنیوی، اعتدال در رفتار، و دوری از طعنه و عیبجویی دیگران میپردازد. شاعر از مخاطب میخواهد که در عین مستی معنوی، از دلبستگیهای دنیوی دوری کند و به آزادگی و عشق الهی پایبند باشد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'مست بودن' نیاز به تفسیر دارد و ممکن است برای سنین پایین گمراهکننده باشد.
غزل شمارهٔ ۱۹۸
زاهد، بکنج صومعه می نوش و مست باش
یعنی که دوزخی شدی، آتش پرست باش
ای سرو، اعتدال قدش نیست چون ترا
خواهی بلند جلوه نما، خواه پست باش
در خون نشسته ایم، بخون ریز بر مخیز
بنشین دمی و همدم اهل نشست باش
ای دل، سری ز عالم آزادگی برآر
یعنی بقید عشق کسی پای بست باش
مگشا زبان طعنه، هلالی، بعیب کس
ما را چه کار؟ گو: دگری هر چه هست باش!
یعنی که دوزخی شدی، آتش پرست باش
ای سرو، اعتدال قدش نیست چون ترا
خواهی بلند جلوه نما، خواه پست باش
در خون نشسته ایم، بخون ریز بر مخیز
بنشین دمی و همدم اهل نشست باش
ای دل، سری ز عالم آزادگی برآر
یعنی بقید عشق کسی پای بست باش
مگشا زبان طعنه، هلالی، بعیب کس
ما را چه کار؟ گو: دگری هر چه هست باش!
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.