هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق، فراق و رنجهای عاشقی سخن میگوید. او از بیوفایی معشوق و غفلت او شکایت دارد و با اشاره به نمادهایی مانند فرهاد و شیرین، عمق احساسات خود را بیان میکند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند زهد، توبه و عشق الهی نیز اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات و استعارهها ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۲۰۰
آه! از آن شوخ، که تا سر نشود خاک درش
بر سر عاشق بیچاره نیفتد گذرش
ای که از عاشق خود دیر خبر می پرسی
زود باشد که بپرسی و نیابی خبرش
آه سرد از دل پر درد کشیدم سحری
غافلان نام نهادند: نسیم سحرش
من که رشک آیدم از خال سیه بر لب او
چون پسندم که نشیند مگسی بر شکرش؟
همچو فرهاد بهر کوه که بردم غم خویش
زیر آن بار گران سنگ شکستم کمرش
زاهد از عشق بتان خواست مرا توبه دهد
مدعی بین، که خدا عقل نداد اینقدرش
گر دلم زار شد از عشق بتان، غم مخورید
بگذارید، که می خواهم ازین زار ترش
لاله بر خاک شهید تو جگر گوشه ماست
که برآورده بداغ دل خونین جگرش
منظر چشم هلالی وطنش باد، که هست
میل هم صحبتی مردم صاحب نظرش
بر سر عاشق بیچاره نیفتد گذرش
ای که از عاشق خود دیر خبر می پرسی
زود باشد که بپرسی و نیابی خبرش
آه سرد از دل پر درد کشیدم سحری
غافلان نام نهادند: نسیم سحرش
من که رشک آیدم از خال سیه بر لب او
چون پسندم که نشیند مگسی بر شکرش؟
همچو فرهاد بهر کوه که بردم غم خویش
زیر آن بار گران سنگ شکستم کمرش
زاهد از عشق بتان خواست مرا توبه دهد
مدعی بین، که خدا عقل نداد اینقدرش
گر دلم زار شد از عشق بتان، غم مخورید
بگذارید، که می خواهم ازین زار ترش
لاله بر خاک شهید تو جگر گوشه ماست
که برآورده بداغ دل خونین جگرش
منظر چشم هلالی وطنش باد، که هست
میل هم صحبتی مردم صاحب نظرش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.