هوش مصنوعی:
شاعر از آمدن بهار و زیباییهای آن مانند رنگ و بوی گلها سخن میگوید و احساس شادی و آرامش خود را بیان میکند. او از دیدن گلها و تأثیر آن بر روح و روان خود مینویسد و آرزو میکند که دیگران نیز از این زیباییها لذت ببرند. شاعر همچنین از همراهی یار در باغ و لذت نگاه کردن به او و گلها میگوید و در پایان، از دیدن ماه و آرامش پس از جستوجوی لاله و گفتوگوی گلها سخن میراند.
رده سنی:
12+
متن یک شعر کلاسیک فارسی است که مضامین طبیعت و عشق را در بر میگیرد. این محتوا برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است، زیرا درک زیباییشناسی و احساسات بیانشده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۲۲
آمد بهار و خوشدلم از رنگ و بوی گل
آن به که می کشم دو سه روزی بروی گل
گل دیدم، آرزوی کسی در دلم فتاد
کز دیدنش کسی نکند آرزوی گل
این دم که بوی دلکش گل میدهد نسیم
بس دلکشست گشت گلستان ببوی گل
خوش آن که یار باشد و من در حریم باغ
من سوی او نظر فگنم، او بسوی گل
دید آن دو رخ هلالی و آسوده دل نشست
از جست و جوی لاله و از گفت و گوی گل
آن به که می کشم دو سه روزی بروی گل
گل دیدم، آرزوی کسی در دلم فتاد
کز دیدنش کسی نکند آرزوی گل
این دم که بوی دلکش گل میدهد نسیم
بس دلکشست گشت گلستان ببوی گل
خوش آن که یار باشد و من در حریم باغ
من سوی او نظر فگنم، او بسوی گل
دید آن دو رخ هلالی و آسوده دل نشست
از جست و جوی لاله و از گفت و گوی گل
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.