هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربیات زندگی خود می‌گوید، از التماس و خاکساری تا رسیدن به شناخت خداوند از طریق زیبایی معشوق. او از غم‌های بی‌قیاس خود سخن می‌گوید و سپاسگزار لحظات شاد مانند عید و می‌نوشی است. همچنین، فقر و سادگی را مایه فخر خود می‌داند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، اشاره به می‌نوشی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۴

ز پیر میکده عمری در التماس شدم
که خاک درگه دیر فلک اساس شدم

غم مرا بغم دیگران قیاس مکن
که من نشانه غمهای بی قیاس شدم

مرا ز حسن تو صنع خدای ظاهر شد
ترا شناختم، آنگه خداشناس شدم

سپاس عید بود پاس نقل و باده و جام
هزار شکر که مشغول این سپاس شدم!

پلاس فقر، هلالی، لباس فخر منست
من از برای تفاخر درین لباس شدم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.