هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و وفاداری بیحد خود به معشوق سخن میگوید. او از رنجهای عشق و جفای معشوق مینالد، اما همچنان حاضر است برای عشقش بمیرد و حتی در پای معشوق جان بسپارد. شاعر از رقیب میخواهد که جای خود را به او بدهد، چرا که او حاضر است به جای رقیب بمیرد. در نهایت، شاعر از معشوق میخواهد که او را از درگاه خود نراند و اجازه دهد مانند سگانی وفادار بر در سرای معشوق بمیرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'مردن در پای معشوق' یا 'مردن مانند سگان' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۴۲
بخاک من گذری کن، چو در وفای تو میرم
که زنده گردم و بار دگر برای تو میرم
نهادم از سر خود یک بیک هوی و هوس را
همین بود هوس من که: در هوای تو میرم
دل از جفای تو خون شد، روا مدار که عمری
دم از وفا زنم و آخر از جفای تو میرم
تویی که: جان جهانی فزاید از لب لعلت
منم که هر نفس از لعل جانفزای تو میرم
بحال مرگم و سوی تو آمدن نتوانم
تو بر سرم قدمی نه، که زیر پای تو میرم
رو، ای رقیب، ز کویش، که ترک جان نتوانی
تو جای خویش بمن ده، که من بجای تو میرم
مرا بخواری ازین در مران بسان هلالی
گذار، تا چو سگان بر در سرای تو میرم
که زنده گردم و بار دگر برای تو میرم
نهادم از سر خود یک بیک هوی و هوس را
همین بود هوس من که: در هوای تو میرم
دل از جفای تو خون شد، روا مدار که عمری
دم از وفا زنم و آخر از جفای تو میرم
تویی که: جان جهانی فزاید از لب لعلت
منم که هر نفس از لعل جانفزای تو میرم
بحال مرگم و سوی تو آمدن نتوانم
تو بر سرم قدمی نه، که زیر پای تو میرم
رو، ای رقیب، ز کویش، که ترک جان نتوانی
تو جای خویش بمن ده، که من بجای تو میرم
مرا بخواری ازین در مران بسان هلالی
گذار، تا چو سگان بر در سرای تو میرم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.