هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، ابراز عشق و فروتنی خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند. او تمایل دارد غلام معشوق باشد، حتی اگر به عنوان سگِ غلامِ غلامانِ کوی او باشد. شاعر از دور به معشوق نگاه می‌کند و همیشه مراقب نازک‌دلی‌های اوست. او نمی‌تواند علناً عشق خود را ابراز کند، بنابراین در گوشه‌ای می‌نشیند و با معشوق گفتگو می‌کند. شاعر آرزو می‌کند پس از مرگ رقیبان، با آرامش در مقابل معشوق بنشیند. معشوق مانند بت است و شاعر مانند هلالی، در هر کجا که باشد، دلش به سوی معشوق است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۸

مرا چه زهره؟ که گویم: غلام روی تو باشم
سگ غلام غلام سگان کوی تو باشم

اگر بسوی تو گاهی کنم ز دور نگاهی
هنوز بر حذر از نازکی خوی تو باشم

چو سر عشق تو گفتن میان خلق نشاید
بگوشه ای بنشینم، بگفتگوی تو باشم

زهی خجسته زمانی! که بعد مرگ رقیبان
نشسته، با دل آسوده، رو بروی تو باشم

تو آن بتی، که من بت پرست همچو هلالی
بهر کجا که روم، روی دل بسوی تو باشم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.