هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد و رنج عشق و جدایی میگوید و از بیوفایی معشوق شکایت دارد. او از غم و اندوه خود سخن میگوید و از معشوق میخواهد که یا او را بکشد یا رهایش کند. شاعر همچنین از نادیده گرفته شدن عشق پاکش گله میکند و از خدا میپرسد که آیا او انسان است یا خس و خاشاک.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاشقانهای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامناسب باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند "شمشیر مکش بر من" و "بر بند بفتراکم" ممکن است برای مخاطبان جوان ترسناک یا ناراحتکننده باشد.
غزل شمارهٔ ۲۵۲
مشکل که رود داغت هرگز ز دل چاکم
تا لاله مگر روزی سر بر زند از خاکم
هر روز بخون ریزم آیی و رقیب از پی
زان واقعه خوشحالم، زین واسطه غمناکم
ای ترک شکار افگن، شمشیر مکش بر من
یا آنکه پس از کشتن بر بند بفتراکم
این دیده که من دارم، آلوده بخون اولی
زان رو که نمی دانی قدر نظر پاکم
تا چند هلالی را در آتش غم سوزی؟
من آدمیم، یا رب، یا خود خس و خاشاکم؟
تا لاله مگر روزی سر بر زند از خاکم
هر روز بخون ریزم آیی و رقیب از پی
زان واقعه خوشحالم، زین واسطه غمناکم
ای ترک شکار افگن، شمشیر مکش بر من
یا آنکه پس از کشتن بر بند بفتراکم
این دیده که من دارم، آلوده بخون اولی
زان رو که نمی دانی قدر نظر پاکم
تا چند هلالی را در آتش غم سوزی؟
من آدمیم، یا رب، یا خود خس و خاشاکم؟
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.