هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از غمها و دردهای دل شکسته خود میگوید و از ترس واکنش معشوق، در بیان احساساتش مردد است. او از فراق و حالت نزع روان رنج میبرد و آرزو میکند جان از تن بیرون کند. شاعر از بیچارهگی خود و ناتوانی در تسکین دردهایش مینالد و در نهایت، اشکهایش را به هلال ماه تشبیه میکند که میتواند رنگ زرد ماه را گلگون کند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و غمگینانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، اشاره به «حالت نزع روان» و آرزوی مرگ نیاز به درک عاطفی بالاتری دارد.
غزل شمارهٔ ۲۵۶
با تو خواهم شرح غمهای دل محزون کنم
لیک از خوی تو میترسم، ندانم چون کنم؟
چند دارم در فراقش حالت نزع روان؟
کاشکی! یکبار گی جان را ز تن بیرون کنم
من باین دل بس نمی آیم، ندانم چاره چیست؟
تا بچند افسانه گویم؟ تا بکی افسون کنم؟
گر بدامان فلک ریزم، هلالی، اشک خود
رنگ زرد ماه را همچون شفق گلگون کنم
لیک از خوی تو میترسم، ندانم چون کنم؟
چند دارم در فراقش حالت نزع روان؟
کاشکی! یکبار گی جان را ز تن بیرون کنم
من باین دل بس نمی آیم، ندانم چاره چیست؟
تا بچند افسانه گویم؟ تا بکی افسون کنم؟
گر بدامان فلک ریزم، هلالی، اشک خود
رنگ زرد ماه را همچون شفق گلگون کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.