هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از بیتوجهی معشوق و ناتوانی در رسیدن به او رنج میبرد. شاعر از بیخبری معشوق از دردهایش، سنگدلی او و ناتوانی خود در جلب توجهش شکایت میکند. همچنین، او از فقر و نداری خود و دوری از آرزوهایش میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق، درد و رنج عاطفی و مفاهیم انتزاعی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و زبان شعری ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۵۸
آهم شنید و رنجه شد آن ماه چون کنم؟
دیگر نماند جای نفس، آه چون کنم؟
طفلست و شوخ و بی خبر از درد عاشقی
او را ز حال خویشتن آگاه چون کنم؟
خواهم گهی بخاطر او بگذرم ولی
سنگین دلست، در دل او راه چون کنم؟
در پای او بمردم و قدرم نشد بلند
یارب، ز دست همت کوتاه چون کنم؟
ای بخت، من کجا و تمنای وصل او؟
درویشم و گدا، هوس شاه چون کنم؟
گفتی: چراست پیرهنت چاک همچو گل؟
بوی تو داد باد سحرگاه چون کنم؟
گویند: ناله چیست؟ هلالی، خموش باش
با کوه درد و محنت جان کاه چون کنم؟
دیگر نماند جای نفس، آه چون کنم؟
طفلست و شوخ و بی خبر از درد عاشقی
او را ز حال خویشتن آگاه چون کنم؟
خواهم گهی بخاطر او بگذرم ولی
سنگین دلست، در دل او راه چون کنم؟
در پای او بمردم و قدرم نشد بلند
یارب، ز دست همت کوتاه چون کنم؟
ای بخت، من کجا و تمنای وصل او؟
درویشم و گدا، هوس شاه چون کنم؟
گفتی: چراست پیرهنت چاک همچو گل؟
بوی تو داد باد سحرگاه چون کنم؟
گویند: ناله چیست؟ هلالی، خموش باش
با کوه درد و محنت جان کاه چون کنم؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.