هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و جدایی از یار خود می‌نالد و حالتی از دیوانگی، رسوایی و ناتوانی در تحمل این درد را بیان می‌کند. او از حسرت و غم زندگی بدون یارش سخن می‌گوید و از درماندگی خود در برابر این عشق شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، بیان احساسات شدید و درد عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۵

یار بی رحم و من از درد بجانم، چه کنم؟
من چنین، یار چنان، آه! ندانم چه کنم؟

میروم، گریه کنان، نعره زنان، سینه کنان
مست و دیوانه و رسوای جهانم، چه کنم؟

بی تو امروز بصد حسرت و غم زیسته ام
آه اگر روز دگر زنده بمانم چه کنم؟

بی تحمل نتوان چاره عشق تو، ولی
من بیچاره تحمل نتوانم چه کنم؟

چند گویی که: هلالی، دگر از درد منال
من ازین درد بفریاد و فغانم چه کنم؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.