هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر درد و رنج شاعر از عشق نافرجام و بخت بد است. شاعر از معشوق خود که مراد و مقصودش است سخن می‌گوید و از غم و اندوهی که در دل دارد می‌نالد. او از عشق به عنوان بازاری پر از زیان یاد می‌کند و از بخت ناخشنود خود شکایت دارد. در نهایت، شاعر از معشوق می‌خواهد که رحمتی کند، چرا که دلش مجروح و جانش غم‌زده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، بیان درد و رنج عاطفی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۶

ای که از خوبان مراد ما تویی مقصود هم
چون تویی هرگز نبودست و نخواهد بود هم

تا بسودای تو افتادیم در بازار عشق
از زیان هر دو عالم فارغیم، از سود هم

بس که بخت بد مرا سرگشته دارد چون فلک
از فلک ناشادم و از بخت ناخشنود هم

گرد راهش گر برویم گل نخواهد کرد عشق
چشم من گریان چرا شد، چهره گردآلوده هم؟

آخر، ای آرام جانها، رحمتی فرما که من
سینه مجروح دارم، جان غم فرسود هم

سوز خود را چون نهان دارم؟ کزان رخسار و زلف
در دل افتاد آتش و از جان برآمد دود هم

چون دل زار هلالی بی تو افغان برکشید
چنگ بر درد دلش در ناله آمد، عود هم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.