هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج عشق و جدایی می‌نالد و آرزوی رهایی از این غم‌ها را دارد. او به مجنون اشاره می‌کند و امیدوار است که مانند او از این داغ جگرسوز رها شود. شاعر از معشوق می‌خواهد که با کرم خود او را از جور و ستم نجات دهد و در پایان، برای فرار از غم درون، به باده پناه می‌برد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مصرف باده ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۸

خرم آن روز کزین محنت و غم باز رهم
بمراد دل ازین درد و الم باز رهم

رفت مجنون و ازین داغ جگر سوز برست
می روم تا من دلسوخته هم باز رهم

نیست امکان خلاصی ز تو در ملک وجود
مگر از قید تو در کوی عدم باز رهم

از تو بر من ستم و جور خلاف کرمست
کرمی کن، که ازین جور و ستم باز رهم

جان ز غم سوخت، هلالی، قدح باده کجاست؟
تا ازین سوز درون یک دو سه دم باز رهم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.