۲۸۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸۷

شام عید، آن به، که منزل بر سر راهی کنیم
خلق مه جویند و ما نظاره ماهی کنیم

پیش بالای بلندت فارغیم از یاد سرو
غایت پستی بود، گر فکر کوتاهی کنیم

بی خیالت کی توان قطع بیابان فراق؟
ره خطرناکست، اول فکر همراهی کنیم

خوی او بس نازک و ما بی قرار از درد دل
پیش او ناگه مبادا ناله و آهی کنیم

در ره جانان، هلالی، رسم جانبازی خوشست
از سر جان بگذریم و کار دلخواهی کنیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.