هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به توصیف معشوقهای زیبا و پر رمز و راز میپردازد که او را با عناصری مانند گل، پری، فرشته و ماه مقایسه میکند. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوقه به حدی حیرتزده شده که نمیداند چگونه او را توصیف کند و از بیان احساسات خود عاجز است. در نهایت، شاعر آرزو میکند که بتواند غمهایش را با معشوقه در میان بگذارد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و استعارههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۸۸
ای گل، از شکل تو با ناز و خرامت گویم
هر چه گویم همه داری، ز کدامت گویم؟
تو پری، یا ملکی؟ یا مه اوج فلکی؟
حیرتم سوخت، ندانم، بچه نامت گویم؟
قد برافراختی و سرو بلندت گفتم
رخ برافروز، که تا ماه تمامت گویم
کی توانم که: کنم پیش تو آغاز کلام؟
من که هرگز نتوانم که سلامت گویم
در مقامی که دم از افسر جمشید زنند
بنده از خاک کف پای غلامت گویم
پاسبان ساز بدین دولت بیدار مرا
تا غم خود همه شب با در و بامت گویم
ساقیا، جام بکف هوش هلالی بردی
یارب! از جام لبت یا لب جامت گویم؟
هر چه گویم همه داری، ز کدامت گویم؟
تو پری، یا ملکی؟ یا مه اوج فلکی؟
حیرتم سوخت، ندانم، بچه نامت گویم؟
قد برافراختی و سرو بلندت گفتم
رخ برافروز، که تا ماه تمامت گویم
کی توانم که: کنم پیش تو آغاز کلام؟
من که هرگز نتوانم که سلامت گویم
در مقامی که دم از افسر جمشید زنند
بنده از خاک کف پای غلامت گویم
پاسبان ساز بدین دولت بیدار مرا
تا غم خود همه شب با در و بامت گویم
ساقیا، جام بکف هوش هلالی بردی
یارب! از جام لبت یا لب جامت گویم؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.