۲۶۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۰۷

از فراق آن پری هر دم فزون شد درد من
ساخت ظاهر درد دل را اشک و رنگ زرد من

تا بکی از عشق او جور و جفا خواهم کشید؟
ای رفیقان، سوخت دیگر جان غم پرورد من

گر چه دور از آستان دوست گشتم خاک راه
کاش! روزی باد در کویش رساند گرد من

آتش عشق تو در جان من شیدا فتاد
شد مدد با آتش عشق تو آه سرد من

چون هلالی در غم عشق بتان سنگدل
محنت و اندوه خوبان برد خواب و خورد من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.