هوش مصنوعی: این شعر از عشق، رنج‌های عاشقانه، و زیبایی معشوق سخن می‌گوید. شاعر از روز نوروز و مجلس شادی یاد می‌کند، اما دردهای عشق و جفای معشوق را نیز بیان می‌نماید. او از غم و سوزش دل خود می‌گوید و زیبایی معشوق را با عناصر طبیعی مانند ماه و آفتاب مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'جفاگاری' و 'غمزه' نیاز به درک بالاتری از روابط عاطفی دارند.

غزل شمارهٔ ۳۲۶

روز نوروزست و ما را مجلس افروزی چنین
سالها شد کز خدا می خواستم روزی چنین

از جفاگاری نهادی گوش بر قول رقیب
تا چها آموختی باز از بد آموزی چنین؟

هر شبی در کنج غم گریان و سوزانم چو شمع
غرق آب و آتشم، با گریه و سوزی چنین

پیش تیر غمزه اش بردم دل صد چاک را
چون نگه دارم دل از پیکان دلدوزی چنین؟

از فروغ عارضت روز هلالی روشنست
وه! که دارد آفتاب عالم افروزی چنین؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.