هوش مصنوعی: این شعر از زبان عاشقی است که از بیتوجهی و جفای معشوق شکایت دارد. او از رنجها و اندوههای عاشقان میگوید و از معشوق میخواهد که کمی به سوی آنها نظر کند. همچنین، شعر به زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر دیگران اشاره دارد.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۶۷

تا چند بهر کشتن ما جور و کین همه؟
ما کشته میشویم، چه حاجت باین همه؟

رحمی، که از جفای تو رفتند عاشقان
دل خسته و شکسته و اندوهگین همه

تو قبله مرادی و خوبان ز انفعال
دارند پیش روی تو سر بر زمین همه

یک بار هم بجانب ما بین، ز روی لطف
یکبارگی بسوی رقیبان مبین همه

رخساره برفروز و بگشت چمن خرام
تا خاک ره شوند گل و یاسمین همه

گر بگذری بناز، چو لیلی، بطرف دشت
مجنون شوند مردم صحرانشین همه

چون در رهت هلالی سرگشته خاک شد
کردند ساکنان فلک آفرین همه
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.