هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از بیوفایی معشوق و طعنههای او شکایت دارد. شاعر با زبانی تلخ و گزنده، از ناسزاها و جور معشوق مینالد، اما در عین حال، خود را همچنان وفادار و حتی خوشحال از بندگی او میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه، رنجهای روحی و طعنههایی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند «سگ خود گفتهای» نیاز به بلوغ ذهنی برای درک معنای استعاری آن دارد.
غزل شمارهٔ ۳۷۵
ای آنکه در نصیحت ما لب گشوده ای
معلوم می شود که تو عاشق نبوده ای
هر طعنه ای که بر دل آزرده کرده ای
بر زخم ما جراحت دیگر فزوده ای
گفتی: اگر دل تو ربودم بصبر کوش
صبری که بود، پیشتر از دل ربوده ای
گفتم: شنوده ام ز لبت ناسزای خویش
گفتا: سزاست هر چه از آن لب شنوده ای
ای دل وفا مجوی، که خوبان شهر را
ما آزموده ایم و تو هم آزموده ای
شادم که: بنده را سگ خود گفته ای ز لطف
ای من سگت، که بنده خود را ستوده ای
جوری، که از تو دید هلالی، بآن خوشست
آن جور نیست، بلکه ترحم نموده ای
معلوم می شود که تو عاشق نبوده ای
هر طعنه ای که بر دل آزرده کرده ای
بر زخم ما جراحت دیگر فزوده ای
گفتی: اگر دل تو ربودم بصبر کوش
صبری که بود، پیشتر از دل ربوده ای
گفتم: شنوده ام ز لبت ناسزای خویش
گفتا: سزاست هر چه از آن لب شنوده ای
ای دل وفا مجوی، که خوبان شهر را
ما آزموده ایم و تو هم آزموده ای
شادم که: بنده را سگ خود گفته ای ز لطف
ای من سگت، که بنده خود را ستوده ای
جوری، که از تو دید هلالی، بآن خوشست
آن جور نیست، بلکه ترحم نموده ای
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.