هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار از غم فراق و دوری معشوق مینالد و با تصاویر زیبا و استعاری مانند چراغ، باغ، سرو، گل و ابر، احساس تنهایی و اشتیاق خود را بیان میکند. او از معشوق میپرسد کجا رفته است و چرا مانند چراغی که نورش خاموش شده، ناپدید شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، احساسات شدید و غم فراق بیان شده در شعر更适合 برای نوجوانان و بزرگسالان است.
غزل شمارهٔ ۳۷۶
امشب تو باز چشم و چراغ که بوده ای؟
جانم بسوخت، مرهم داغ که بوده ای؟
ای باغ نو شکفته کجا رفته ای چو ابر؟
ای سرو نو رسیده بباغ که بوده ای؟
من چون چراغ چشم براه تو داشتم
ای نور هر دو دیده چراغ که بوده ای؟
دارم هزار تفرقه در گوشه فراق
کز فارغان بزم فراغ که بوده ای؟
ای گل که جان ز بوی خوشت تازه میشود،
مردم ز رشک، عطر دماغ که بوده ای؟
باز این غبار چیست، هلالی، بروی تو؟
در کوی مهوشان بسراغ که بوده ای؟
جانم بسوخت، مرهم داغ که بوده ای؟
ای باغ نو شکفته کجا رفته ای چو ابر؟
ای سرو نو رسیده بباغ که بوده ای؟
من چون چراغ چشم براه تو داشتم
ای نور هر دو دیده چراغ که بوده ای؟
دارم هزار تفرقه در گوشه فراق
کز فارغان بزم فراغ که بوده ای؟
ای گل که جان ز بوی خوشت تازه میشود،
مردم ز رشک، عطر دماغ که بوده ای؟
باز این غبار چیست، هلالی، بروی تو؟
در کوی مهوشان بسراغ که بوده ای؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.