۲۸۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۷۶

امشب تو باز چشم و چراغ که بوده ای؟
جانم بسوخت، مرهم داغ که بوده ای؟

ای باغ نو شکفته کجا رفته ای چو ابر؟
ای سرو نو رسیده بباغ که بوده ای؟

من چون چراغ چشم براه تو داشتم
ای نور هر دو دیده چراغ که بوده ای؟

دارم هزار تفرقه در گوشه فراق
کز فارغان بزم فراغ که بوده ای؟

ای گل که جان ز بوی خوشت تازه میشود،
مردم ز رشک، عطر دماغ که بوده ای؟

باز این غبار چیست، هلالی، بروی تو؟
در کوی مهوشان بسراغ که بوده ای؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.