هوش مصنوعی: این شعر از درد هجران و عشق سخن می‌گوید و بیانگر رنج‌های ناشی از دوری و فراق است. شاعر از مشکلات عشق و بی‌خوابی شب‌های فراق می‌نالد و امیدوار است کسی چاره‌ای برای دل غمگینش بیابد. همچنین، اشاره‌ای به ناتوانی در رسیدن به وصال معشوق و پذیرش تقدیر دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۹۷

چند از بلای هجر جگر خون کند کسی؟
عشقست و صد هزار بلا، چون کند کسی؟

گر مشکلات قصه خود را بیان کنم
مشکل که یاد قصه مجنون کند کسی؟

هرگز بدیده خواب نیاید شب فراق
گر صد فسانه گوید و افسون کند کسی

با هر که هست، درد دلی عرض می کنم
باشد که چاره دل محزون کند کسی

امشب که گرد کوی تو گشتن میسرست
شاید که ناز بر سر گردون کند کسی

ناصح، مباش در پی تغییر حال ما
این نیست حالتی که دگرگون کند کسی

صید همای وصل، هلالی، نه کار ماست
این کارها ز بخت همایون کند کسی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.