هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، زیبایی و جذابیت معشوق را با تصاویر شاعرانه مانند شراب، گل، باد صبا و چمن توصیف می‌کند. شاعر از عشق و دل‌باختگی خود می‌گوید و ترس از طرد و تلخی‌های عشق را نیز بیان می‌کند. در نهایت، ضعف و ناتوانی خود در برابر این عشق را با تصویر هلال و خاکستر نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شاعرانه مانند شراب و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای تفسیر دارند.

غزل شمارهٔ ۳۹۹

زهی شراب لبت مایه طربناکی!
نموده نرگس مستت هزار بی باکی

گذر بدامن پاکت نکرده باد صبا
کجا شکفت گلی در چمن بدین پاکی؟

بیک کرشمه، که کردی، هزار دل بردی
تبارک الله ازین چابکی و چالاکی!

نشسته ام برهت چون غبار و می ترسم
که ناگهان بکشی دامن از من خاکی

جواب تلخ شنیدن ز لعل میگونت
چو تلخی می ناب آورد فرحناکی

تن ضعیف هلالی بهیچ لایق نیست
جزین که بر سر آتش نهی بخاشاکی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.