۲۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۰۴

ای گلستان جمالت در کمال خرمی
عالم از ناز تو پر شد، نازنین عالمی

خرمن آدم چو بهر دانه ای بر باد شد
چون کند با دانه خال تو مسکین آدمی؟

مرده صد ساله را در یک نفس جان میدهی
با تو کی باشد مسیحا را مجال همدمی؟

سینه را گفتم که: بی غم شو، دل غمناک گفت:
با غمش جایی که من باشم چه جای بی غمی؟

گر هلالی از درت محروم شد تدبیر چیست؟
در حریم آن حرم کس را نباشد محرمی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.