هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از نیاز و عشق خود به معشوق سخن میگوید. او از ناز و حیا، احتراز معشوق از مردم، و آرزوی وصال با او صحبت میکند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند فداکاری، عشق بیپایان، و امید به طولانی شدن عمر برای رسیدن به معشوق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'نماز بر جنازه مقتول' ممکن است نیاز به درک بالاتری از ادبیات و مفاهیم نمادین داشته باشند.
غزل شمارهٔ ۴۰۸
ز روی ناز و حیا منعم از نیاز کنی
نیازمند توام، گر هزار ناز کنی
گهی که جانب احباب چشم باز کنی
بهر نیاز که بینی هزار ناز کنی
همیشه باز کنی چشم لطف سوی کسان
چو گویمت که: مکن، از ستیزه باز کنی
ز پیش دیده ما گر نهان شدی چه عجب؟
فرشته خویی و از مردم احتراز کنی
زمان وصل تو عمر منست، وه! چه شود
اگر نشینی و عمر مرا دراز کنی؟
هزار سجده کنی، جان من، بآن نرسد
که بر جنازه مقتول خود نماز کنی
دلا، زدی نفس گرم و آب شد جگرم
نعوذ بالله، اگر آه جان گداز کنی
نیاز خویش، هلالی، بخلق عرضه مده
خوش آنکه روی بدرگاه بی نیاز کنی!
نیازمند توام، گر هزار ناز کنی
گهی که جانب احباب چشم باز کنی
بهر نیاز که بینی هزار ناز کنی
همیشه باز کنی چشم لطف سوی کسان
چو گویمت که: مکن، از ستیزه باز کنی
ز پیش دیده ما گر نهان شدی چه عجب؟
فرشته خویی و از مردم احتراز کنی
زمان وصل تو عمر منست، وه! چه شود
اگر نشینی و عمر مرا دراز کنی؟
هزار سجده کنی، جان من، بآن نرسد
که بر جنازه مقتول خود نماز کنی
دلا، زدی نفس گرم و آب شد جگرم
نعوذ بالله، اگر آه جان گداز کنی
نیاز خویش، هلالی، بخلق عرضه مده
خوش آنکه روی بدرگاه بی نیاز کنی!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.