۲۶۳ بار خوانده شده
رفت یار و غمی ز یار بماند
جان زغم زار و تن نزار بماند
دل و یار و نشاط هر سه شدند
عشق و هجران و درد یار بماند
رفت معشوق و عشق باقی ماند
که ز معشوق یادگار بماند
هست چون یار غمگسار عزیز
هرچه از یار غمگسار بماند
شد دل و بردبار عاشق او
بر سر ره به انتظار بماند
جانکه بد در طریق عشق سوار
در ره عشق آن سوار بماند
خِرَدِ کارْ دیده در ره عشق
سخت عاشق شد و ز کار بماند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
جان زغم زار و تن نزار بماند
دل و یار و نشاط هر سه شدند
عشق و هجران و درد یار بماند
رفت معشوق و عشق باقی ماند
که ز معشوق یادگار بماند
هست چون یار غمگسار عزیز
هرچه از یار غمگسار بماند
شد دل و بردبار عاشق او
بر سر ره به انتظار بماند
جانکه بد در طریق عشق سوار
در ره عشق آن سوار بماند
خِرَدِ کارْ دیده در ره عشق
سخت عاشق شد و ز کار بماند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.