هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج عشق ناگفته و بی‌پاسخ می‌گوید. او از اشک‌های خونین، شب‌های بی‌خوابی و ناله‌هایش به درگاه خداوند سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دیگر هیچ علاقه‌ای به غیر معشوق ندارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به رنج و اشک‌های خونین ممکن است برای برخی حساسیت‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۳۱

از غم عشقت نگارا دیده پرخون‌کرده‌ام
تا رخ و عارض زخون دیده گلگون کرده‌ام

ای بسا شبها که من از آرزوی روی تو
از سرشک دیده کویت را چو جیحون ‌کرده‌ام

خون من خواهی‌که ریزی بی‌گناهان هر زمان
تو چه پنداری که من در عاشقی چون‌ کرده‌ام

دوش وقت نیمشب پیش خدا از جورتو
صدهزار افغان و فریاد از تو افزون کرده‌ام

تا غم عشق تو اندر طبع من محکم شدست
مهر روی دیگران از طبع بیرون کرده‌ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.