هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که چگونه دیدار و گفتار معشوق، جهان را برایش زیبا میسازد. او از ناتوانی خود در برابر این عشق و اشتیاق فراوان به معشوق میگوید و آرزو میکند که بتواند هر شب مهمان معشوق باشد تا از گفتار او بهرهمند شود.
رده سنی:
15+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، درک عمیقتر از شعر و احساسات آن نیاز به بلوغ فکری دارد که معمولاً از سن 15 سالگی به بعد ایجاد میشود.
شمارهٔ ۴۳
بار دیگر باز گرم افتادم اندر کار او
باز نشکیبم همی یکساعت از دیدار او
گر مرا بینی عجب مانی فرو درکار من
تا دگر باره چرا عاجز شدم درکار او
هر شبی گویم که مهمان آرمش ابرخوانا خویش
تا مگرگیرم زمانی بهره ازگفتار او
بازگویم کز دو چشم من جهان پرگل شود
چون زمین پرگل شود مشکل شود رفتار او
باز نشکیبم همی یکساعت از دیدار او
گر مرا بینی عجب مانی فرو درکار من
تا دگر باره چرا عاجز شدم درکار او
هر شبی گویم که مهمان آرمش ابرخوانا خویش
تا مگرگیرم زمانی بهره ازگفتار او
بازگویم کز دو چشم من جهان پرگل شود
چون زمین پرگل شود مشکل شود رفتار او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.