۳۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳

چیست کز من یاد نآید هیچش آن محبوب را
خود وفا گویی نمی باید که باشد خوب را

گربه صبر آشفته کاران را غرض حاصل بود
بیش از این ممکن نباشد احتمال ایوب را

طالب وصلم ولیکن عمر ضایع می کنم
زآن که هست ازمن فراغت گونه یی مطلوب را

شادی جانش مرا خود این رضا کی دل دهد
کز من و احوال من باشد غمی محبوب را

نه ز نا دیدن شکیبا ام نه از دیدن به هوش
کی حجاب از پیش برخیزد چون من محجوب را

تا به نا محرم نیفتد ماجرا شب ها روان
کرده ام درصحبت باد صبا مکتوب را

طرفه نبود گر نزاری را به بویش باد صبح
زنده دارد همچنان کز پیرهن یعقوب را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.