۲۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۹

ای شب هجران تو روز حسیب
زهره ی شیران بچکد زین نهیب

جمله تویی از خودی ام وارهان
در ره من نیست به جز من حجیب

با تو نخواهم به اضافت حضور
وز تو ندارم به مسافت شکیب

هر چه کنی حاکم مطلق تویی
خواه رعایت کن و خواهی عتیب

وصل امان کی دهدم بی خیال
عشق فرح کی دهدم بی فریب

درد و دوا چیست فراق و وصال
عشق و خرد چیست فراز و نشیب

گرچه بپیچی ز نزاری عنان
من چه کنم می رومت در رکیب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.