هوش مصنوعی: متن بالا دربارهٔ شناخت خود، تسلیم در برابر عشق الهی، و رهایی از تعلقات دنیوی است. شاعر از ضرورت سوختن در راه عشق، تسلیم شدن مانند چنگ، و دوری از تغییرپذیری سخن می‌گوید. همچنین اشاره می‌کند که عشق واقعی انسان را از دوزخ ایمن می‌کند و اعتراض به مجنون (عاشق) بی‌معناست. در پایان، توصیه می‌شود که از وجود خود پیاده شویم تا به کمال برسیم.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی مفاهیم مانند تسلیم در عشق الهی و رهایی از خود نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۱

دوش برقع ز روی باز انداخت
گفت باید مرا به من بشناخت

در خودی خودت بباید سوخت
با مراد منت بباید ساخت

تا درو جان جان نزول کند
خانه باید ز خویشتن پرداخت

سر تسلیم پیش گیر چو چنگ
متغیر مشو ز ضربِ نواخت

ایمنش کرد و فارغ از دوزخ
آتش عشق هر که را بنواخت

نکند اعتراض بر مجنون
هر که با عاقلان کند انداخت

چون نزاری پیاده شو ز وجود
تا توانی بر آفرینش تاخت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.