هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌بستگی شدید به معشوق سخن می‌گوید. او حالات عاشقانه‌اش را با تصاویری مانند زلف پریشان، ماهی بر تابه، و سیلاب اشک توصیف می‌کند. همچنین، از رنج‌های عشق مانند بی‌خوابی و حسادت رقیبان می‌گوید و در نهایت به پناه بردن به معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۱۱

دلم چو زلف پریشان دوست پر تاب است
ز سوزناکی چو ماهیی که بر تابه‌ست

از آن زمان که بدیدم پر آب چشمانش
کنار من ز سرشک دو دیده غرقاب است

گزاف نیست ز سیلاب دیده گر گویم
به جنت بحر کنارم محیط پایاب است

چو پیش چشم بر استد خیال ابروی دوست
گمان برم که مرا روی در دو محراب است

محققان نپسندند بر دو قبله نماز
دو سکه بر درمی کار مرد قلّاب است

تهی شده ست دماغم ز فرط بیداری
ولی چه سود که بختم همیشه در خواب است

دگر کسان ز رقیبان دوست بگریزند
پناه جان نزاری جواز بوّاب است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.