هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که از دیدن معشوق خود به وجد آمده و توصیف‌های شاعرانه‌ای از زیبایی‌های او ارائه می‌دهد. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی مانند موج، طوفان، سرو، و غنچه، احساسات درونی خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند قیامت و داوری نیز در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۳۴

همین که از برم آن سرو سیم تن برخاست
سحاب دیده خون ریز موج زن برخاست

چنان ز قلزم چشمم روانه شد طوفان
که موج تا به میان از کنار من برخاست

به هر مقام که شد از خروج خلق نفور
نفیر روز قیامت ز تن به تن برخاست

غلط شدم که نقاب از جمال خود برداشت
خروش روز قیامت ز انجمن برخاست

صبا ز جیب عرق چین او چو برخیزد
چنان دمد که نسیمی که از چمن برخاست

ز غنچه تا ورق نازکش برون آمد
هزار خار ز اطراف نسترن برخاست

خیال رویش از آنگه که در نظر بنشست
ندیده ام نفسی خوش که از بدن برخاست

من و محبت و آلایش بدن هیهات
چنبن محال ز افعال اهرمن برخاست

مگر منازعتی شد میان دیده و دل
به کار هر دو نزاری ممتحن برخاست

جمال شاهد جانان به داوری بنشست
میان دیده و دل این همه سخن برخاست

کمند زلف نمود از حجاب و گفت چنین
هزار فتنه ازین زلف پر شکن برخاست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.