هوش مصنوعی: این متن به موضوع عشق و تفاوت آن با هوس می‌پردازد. شاعر عشق را امری راستین و فراتر از هوس‌های زودگذر می‌داند و معتقد است که عشق حقیقی نیاز به اثبات ندارد. او همچنین به مقایسه‌ای بین عقل و عشق پرداخته و دیوانگی عشق را برتر از عقل می‌داند. در ادامه، شاعر به بی‌اهمیتی زمان و مرگ در برابر عشق اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که دیوانگان راه عشق هرگز به ناتوانی نمی‌رسند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات موجود در متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۴۱

عشق این است که ما راست دگرها هوس است
هر که چون ماست نشانیش ز معشوق بس است

در حضوریم به کویش ز شد آمد فارغ
شهر پندار که بی محتسب و بی عسس است

خود چه باک است اگر شهر پر از محتسب اند
یا چه بیم است ز هر چند که در دهر کس است

دوست گو خواه نهان باشد گو خواه عیان
اصل معنی طلبد عشق که سوزش هوس است

قدر عیسی نشناسد خر بفسرده نفس
چه شناسند که موسی دم و عیسی نفس است

عقل کشتی صفتان را به جهالت نوح است
عشق ره گم شدگان را به دلالت جرس است

ما که دیوانه عشقیم ز عقل آزادیم
هر که جایی رسد از پس رَوی عقل خس است

صید چون مرغ نگردیم به هر دانه که خود
نسر طایر به بر همت ما چون مگس است

عمر ما را چه تفاوت که اجل در پیش است
عشق ما را چه تفاوت که غرامت ز پس است

هیچ دیوانه درین ره به نزاری نرسد
به رسیدن نبود آن که بدو دست رس است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.