هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر اشتیاق شدید به معشوق و بیاعتنایی به دنیا و مادیات است. شاعر از سوختن در راه عشق و فداکاری سخن میگوید و عقل و منطق را در برابر عشق ناچیز میشمارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین برخی اشارات به مفاهیمی مانند مینوشی و خرابه ممکن است نیاز به بلوغ فکری داشته باشد.
شمارهٔ ۱۴۲
مشتاق روی دوست که حالش مشوش است
گر پابرهنه بر سر آتش رود خوش است
از سوختن گزند نباشد خلیل را
گر زان که شش جهات جهان جمله آتش است
چون تیر بی حجاب شوم در سرای دوست
گر صد رقیب بر در و بامش چو آرش است
از فرش عار دارد و از عرش بگذرد
آن کو به بحر عشق درافکنده مفرش است
در چشمش آدمی همه دیوند هر که را
میل نظر به جانب یار پری وش است
عاقل رضای دوست به دنیا و دین نداد
ما فارغیم و خاک بر آن سر که سرکش است
ما و قرابه ی می و کنج خرابه یی
اینجا چه جای طاق و رواق منقّش است
درکش نزاریا سر از این طاق سرنگون
درخورد صحبت تو حریف قدح کش است
گر پابرهنه بر سر آتش رود خوش است
از سوختن گزند نباشد خلیل را
گر زان که شش جهات جهان جمله آتش است
چون تیر بی حجاب شوم در سرای دوست
گر صد رقیب بر در و بامش چو آرش است
از فرش عار دارد و از عرش بگذرد
آن کو به بحر عشق درافکنده مفرش است
در چشمش آدمی همه دیوند هر که را
میل نظر به جانب یار پری وش است
عاقل رضای دوست به دنیا و دین نداد
ما فارغیم و خاک بر آن سر که سرکش است
ما و قرابه ی می و کنج خرابه یی
اینجا چه جای طاق و رواق منقّش است
درکش نزاریا سر از این طاق سرنگون
درخورد صحبت تو حریف قدح کش است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.