۳۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۴

جز عشق پیشوا نکند هر که عاشق است
زیرا که عاشقان همه را عشق سایق است

تسلیم راه عشق کند هر چه هست و نیست
وین کار عاشقی است که در عشق صادق است

گر بر عدم نباشد عاشق پسند نیست
آن گه که از وجود بپرداخت لایق است

ناممکن است عشق پرستی و عافیت
کاندر طریق عشق پرستی عوایق است

خوش می‌رسد ز دوست به ما هرچه می رسد
در عشق او جراحت و راحت موافق است

سهل است اگر در آتش هجران بسوختیم
خشنود می رویم که امّید واثق است

دم درکشیده ایم و زبان درکشیده اند
چون خالق آگه است چه باک از خلایق است

ما را بهانه نیست که اینجا نظرگهیست
عذرا نشانه ی نظر عشق وامق است

زین هر فسرده یی که نداند که عشق چیست
آوازه می کند که نزاری منافق است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.