هوش مصنوعی: این شعر از حافظ است که در آن شاعر از درد عشق، رنج‌های دل، و ناامیدی‌های عاشقانه سخن می‌گوید. او از بی‌وفایی معشوق، رنج‌های روحی، و تضادهای زندگی عرفانی و دنیوی می‌نالد. همچنین، به انتقاد از ریاکاری و تظاهر برخی افراد می‌پردازد و ترجیح می‌دهد به جای مسجد، در خرابات (محل عیاشی) بماند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند شراب و خرابات ممکن است نیاز به درک بالاتری از زمینه فرهنگی و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۴۶

زبان بربسته ای با ما که جنگ است
نمی دانم دگر بار این چه ننگ است

دل صاحب دلان خون کردی آخر
چه دل داری کدامین دل چه سنگ است

سگ آهوی وصلت می توان بود
ولی خوی رقیب بد پلنگ است

شگفت است اینکه تو هرلحظه ما را
به دم در می کشی و او چون نهنگ است

دلم در عالمی با این مسافت
چرا گر چشم شوخت نیست تنگ است

به من گر زهر خواهی داد نوش است
و گر شهدم دهد غیری شرنگ است

عوام الناس می گویند کان شیخ
چرا مَی می خورد گر اهل رنگ است

به مسجد کی روم چون در خرابات
شراب و شاهد و آواز چنگ است

هر آهو چشم کز پیشم گذر کرد
دلم در پی چو سگ در پالهنگ است

به هم برزن نزاری نام و ننگت
که این چندین حجاب از نام و ننگ است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.