هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند عشق، میگساری، توبه، و وصال اشاره دارد. شاعر از تجربیات خود در زندگی، از جمله عشق و رهایی، صحبت می‌کند و به مفاهیمی مانند بهشت و دوزخ، تقوا و شادی، و همچنین تأثیر طبیعت و موسیقی در زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیمی مانند میگساری و عشق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و فلسفی آن ممکن است برای سنین پایین قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۴۷

می خور که بر اصحاب خرابات حلال است
گو زهر خور آن کس که بر او نوش وبال است

زان باده که گویی دمش از بوی بهشت است
گر نیز به دوزخ بروم توبه محال است

بسیار بکوشید خَضر تا که بدانست
آخر که حیاتش هم از این آب زلال است

از صحبت یاران دل افروز به نوروز
غایب نتوان بود که هنگام وصال است

آنچ از دم عیسی به روایت بشنیدیم
دیدیم که در قافله ی باد شمال است

عیبم مکن ای خام که افسرده نداند
تا سوخته ی عشق بر آتش به چه حال است

در گوشه ی محراب به تقوا بنشیند
آن را که نظر بر خم ابروی هلال است

از خانه برون آمدنم زهره نباشد
در خلوتم آن روز که آن محض کمال است

شوخی دگر از هر سر کویم که برآیم
چادر بگشاید ز قیامت که جمال است

روزی پدرم گفت برآنم که نزاری
از مطرب و می توبه کند این چه خیال است

معروف بود مردم دیوانه به توبه
بر من به جویی هر چه حرام است و حلال است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.