هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که بر اهمیت حفظ لحظات زیبا و ارزشمند زندگی تاکید دارد. شاعر از معشوق، می، و طبیعت به عنوان نمادهایی از زیبایی‌های گذرا یاد می‌کند که نباید از دست بروند. همچنین، به مفاهیمی مانند وفاداری، حضور در لحظه، و ارزش‌های ابدی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و نمادها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۱۰

وقت گل جام مروق نتوان داد از دست
جان من جان من الحق نتوان داد از دست

یار هم صحبت دیرینه به تزویر محال
که به هم بر نهد احمق نتوان داد از دست

سر گلگون می از دست مده حاضر باش
کان عنانی ست که مطلق نتوان داد از دست

تا رسیدن به تماشای گلستان بهشت
چمن باغ خورنق نتوان داد از دست

تا به چنگ آمدن زلف حواری حالی
دامن یار مرفق نتوان داد از دست

گل و مل حاضر و منظور نزاری ناظر
بر مجاز این همه رونق نتوان داد ازست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.