هوش مصنوعی: این شعر از حافظ بیانگر درد عشق و جدایی، ناپایداری دنیا، و اهمیت یافتن آرامش درونی است. شاعر از دل‌های محنت‌دیده، صبر در برابر فراق، و بی‌ثباتی دنیا سخن می‌گوید. همچنین، به انتقاد از عیب‌جویان و تأکید بر ارزش لحظات معنوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با نگاه فلسفی به زندگی، برای درک نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی اشارات انتقادی ممکن است برای کودکان قابل‌درک نباشد.

شمارهٔ ۲۲۱

قصد به جان کرده ای ای دل محنت پرست
دیده نهادی به صبر ، دوست بدادی ز دست

بس که بسر برزدی دست به حسرت ولیک
سود ندارد دریغ ، صید چو از دام رست

سینه ی مجروح را وصل چو مرهم نهاد
ضربتِ پیکان هجر ، باز جراحت بخست

رغبت دنیا مکن ؛ دوست بدنیا مده
هرکه ثباتیش هست دل بجهان در نبست

دور زمانت اگر تا بفلک برکشد
هم کُنَدَت عاقبت زیرِ گِل این خاک پست

یکدم اگر یافتی کُنجی و اهل دلی
حاصل آن یکدم است ، هرچه در ایٌام هست

بی هنر عیب جوی ، غیبت ما گو بگوی
کِی بملامت رود مهر که در دل نشست

روز قیامت بهوش ، باز نیاید هنوز
هرکه به حلقش رسد جرعه ی جام الست

چاشنی ای یافته ست بی سببی نیست هم
موجب شیرینی است ، شور نزاری مست
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.