۲۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۸

آن را که در فراق صبوری میسرست
عشقش همیشه بر هوس دل مقدر است

در عشق سوز باید و با سوز درد دل
آری هوس نه عشق بود کار دیگرست

عشق مجاز را ز حقیقت توان شناخت
آواز نوحه‌گر نه چو فریاد مادرست

آه از دلی که جان گرامی به عشق داد
با جان رفته آتش سوداش در برست

می‌سوزد و هنوز همان عاشق است زار
می‌میرد و هنوز همان مهرپرورست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.