هوش مصنوعی: این شعر از درد دوری از یار و رنج‌های عشق سخن می‌گوید. شاعر از تنهایی، بی‌خبری از وجود خود، و رنج‌های عشق شکایت دارد. او از رقیب و دشمنی‌های عشقی می‌نالد و اشاره می‌کند که عاشق از سنگ هم سخت‌تر است. در نهایت، شاعر از نگاه رقیب و تأثیر آن بر خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۲۹

چه عیش‌ها دگر اصحاب را کزین سفرست
مگر مرا که وجود از حیات بی‌خبر است

نه یار با من و نه دل زهی دو دیدهٔ سخت
که با چنین سر و کارم عزیمت سفرست

من از جهان و جگرگوشه‌ای و غایب از او
وجود با من و دل پیش گوشهٔ جگرست

نه حاصلی و نه تکلیفی و نه مصلحتی
مرا بگوی که طوق عراق در چه خورست

به قهستان درم از دوستان شکایت نیست
ولی رقیب حبیبم ز دشمنان بتر است

اگر تو قصهٔ ما بشنوی دگر نکنی
حدیث لیلی و مجنون که در جهان سمرست

چه جان بکندم و خون خوردم و نمی‌میرم
دروغ نیست که عاشق ز سنگ سخت‌ترست

معاف دار که با خویشتن نپردازد
کسی که خاطر او در پی کسی دگرست

به سر نمی‌شود از شاهدی وگرنه مرا
خدای داند کز هرچه در جهان به سرست

رقیب گفت نزاری مکن نظر به غرض
بپوش دیده که ما را غرض همین نظر است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.