هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از نزاری، شاعر فارسیزبان، به بیان احساسات عمیق عاشقانه و مقایسههای زیبا بین معشوق و عناصر طبیعت میپردازد. شاعر از عشق به معشوق سخن میگوید و آن را با مفاهیم بلند عرفانی و مذهبی پیوند میزند. همچنین، در برخی ابیات به نقد بتپرستی و اشاره به اسلام میپردازد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات مذهبی و انتقادی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۳۰
گرچه در روح صبا مطلق حیاتی دیگرست
در عرقچین نگارم رایحاتی دیگرست
گر نبات مصر مشهورست در عالم به ذوق
رسته بر گرد لبش شیرین نباتی دیگرست
سرو بستان را که چندین شرح و وصفش میکنند
راستی سرو روانش را صفاتی دیگرست
در فراق روی چون فردوس آن خورشیدوار
چشم من بنگر که پنداری فراتی دیگرست
عقل را گرچه مقدم مینهند از ابتدا
هر زمان از عشق پیشش مشکلاتی دیگرست
در مقامر خانهٔ روحانیان پاکباز
بر بساط عشق هر دم شاهماتی دیگرست
شهره شد کز بت پرستیدن نزاری توبه کرد
وآن خلاف استغفرالله ترهاتی دیگرست
بتپرست ار چون بت من میپرستد عیب نیست
گرچه هم گویند کاخر بیثباتی دیگرست
ای مسلمانان گر از من گفت باور میکنید
قبلهٔ اسلام جانم سومناتی دیگرست
راز خود چون فاش کردم با تو گفتم صدق حال
زان که در هر عضو من عزی و لاتی دیگرست
تا نزاری کی بود فارغ ز جمع مسکرات
از پی هر مسکراتش مسکراتی دیگرست
کی شود هشیار بر خمخانههای مسکرات
عقل را هر لحظه بر نامش براتی دیگرست
خود خط زیباش بر خون نزاری مطلق است
وین عجایبتر که بر مفلس زکاتی دیگرست
در عرقچین نگارم رایحاتی دیگرست
گر نبات مصر مشهورست در عالم به ذوق
رسته بر گرد لبش شیرین نباتی دیگرست
سرو بستان را که چندین شرح و وصفش میکنند
راستی سرو روانش را صفاتی دیگرست
در فراق روی چون فردوس آن خورشیدوار
چشم من بنگر که پنداری فراتی دیگرست
عقل را گرچه مقدم مینهند از ابتدا
هر زمان از عشق پیشش مشکلاتی دیگرست
در مقامر خانهٔ روحانیان پاکباز
بر بساط عشق هر دم شاهماتی دیگرست
شهره شد کز بت پرستیدن نزاری توبه کرد
وآن خلاف استغفرالله ترهاتی دیگرست
بتپرست ار چون بت من میپرستد عیب نیست
گرچه هم گویند کاخر بیثباتی دیگرست
ای مسلمانان گر از من گفت باور میکنید
قبلهٔ اسلام جانم سومناتی دیگرست
راز خود چون فاش کردم با تو گفتم صدق حال
زان که در هر عضو من عزی و لاتی دیگرست
تا نزاری کی بود فارغ ز جمع مسکرات
از پی هر مسکراتش مسکراتی دیگرست
کی شود هشیار بر خمخانههای مسکرات
عقل را هر لحظه بر نامش براتی دیگرست
خود خط زیباش بر خون نزاری مطلق است
وین عجایبتر که بر مفلس زکاتی دیگرست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.