هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق است که در آن همه چیز جز معشوق بیارزش تلقی میشود. شاعر از درد فراق و اشتیاق به وصال میگوید و معشوق را منبع همه خوبیها و آرامشها میداند. او از بوی زلف معشوق و تأثیر آن بر دلهای سوخته سخن میگوید و از نفس پاک معشوق به عنوان درمان درد دل یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۲۶۳
ما دوست نداریم دگر هیچ به جز دوست
گر دوست نه با دوست بود دشمنِ ما اوست
چه دشمن و چه دوست به جز او همه هیچاند
گر اوست همه اوست و گر دوست همه دوست
خاکِ در او چیست مرا ماءِ معین است
کنجِ غم او چیست مرا روضه مینوست
گر بار دهد یار وگرنه بکشم بار
تا بار دهد بارکشی شیوه خوش خوست
آن را که خبر نیست زخود هرچه ازو گفت
بیهوده دراییست اگر چند سخن گوست
مشنو که نصیبی ز وجودست عدم را
از مغز چه گوید که ندارد خبر از پوست
ای باد از آن زلفِ پر از چین که نسیمش
در نیفه هرچین حسدِ نافه آهوست
زان رایحه هر سوخته را آرزویی هست
مارا هم ازو حاصلِ این مرتبه مرجوست
بویی به نزاری برسان هین که معیّن
دردِ دلِ او را نفسِ پاکِ تو داروست
گر دوست نه با دوست بود دشمنِ ما اوست
چه دشمن و چه دوست به جز او همه هیچاند
گر اوست همه اوست و گر دوست همه دوست
خاکِ در او چیست مرا ماءِ معین است
کنجِ غم او چیست مرا روضه مینوست
گر بار دهد یار وگرنه بکشم بار
تا بار دهد بارکشی شیوه خوش خوست
آن را که خبر نیست زخود هرچه ازو گفت
بیهوده دراییست اگر چند سخن گوست
مشنو که نصیبی ز وجودست عدم را
از مغز چه گوید که ندارد خبر از پوست
ای باد از آن زلفِ پر از چین که نسیمش
در نیفه هرچین حسدِ نافه آهوست
زان رایحه هر سوخته را آرزویی هست
مارا هم ازو حاصلِ این مرتبه مرجوست
بویی به نزاری برسان هین که معیّن
دردِ دلِ او را نفسِ پاکِ تو داروست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.