هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه ابراز میکند که تنها یاد معشوق در دلش جای دارد و هرگز از یاد او غافل نمیشود. او تأکید میکند که هیچکس جز معشوق در دل و دیدگانش نیست و حتی اگر جان از تنش جدا شود، از مهر معشوق دست نمیکشد. شاعر به قدرت عشق و محبت معشوق اشاره میکند که وجودش را فراگرفته و قضا و قدر او را از کوی معشوق دور کرده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعری ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابلدرک نباشد.
شمارهٔ ۲۷۲
گمان مبر که ز یادِ تو غافلم ای دوست
که نیست یادِ کسی جز تو در دلم ای دوست
به جانِ تو که اگر بگسلد ز تن جانم
که من ز مهرِ تو پیوند نگسلم ای دوست
کسی دگر به دل و دیده در نمی آید
که ایستاده تویی در مقابلم ای دوست
وصال داشتم امیّد چون نگه کردم
خیال بود ز وصلِ تو حاصلم ای دوست
به آبِ مهرِ تو بوده ست خاکِ عشق مگر
کسی که کرد به قدرت عجین گلم ای دوست
محبّتِ تو وجودم فرو گرفت چنان
که خون نماند دگر در مفاصلم ای دوست
به اختیار نزاری نبود عزمِ سفر
قضا ز کویِ تو برداشت منزلم ای دوست
که نیست یادِ کسی جز تو در دلم ای دوست
به جانِ تو که اگر بگسلد ز تن جانم
که من ز مهرِ تو پیوند نگسلم ای دوست
کسی دگر به دل و دیده در نمی آید
که ایستاده تویی در مقابلم ای دوست
وصال داشتم امیّد چون نگه کردم
خیال بود ز وصلِ تو حاصلم ای دوست
به آبِ مهرِ تو بوده ست خاکِ عشق مگر
کسی که کرد به قدرت عجین گلم ای دوست
محبّتِ تو وجودم فرو گرفت چنان
که خون نماند دگر در مفاصلم ای دوست
به اختیار نزاری نبود عزمِ سفر
قضا ز کویِ تو برداشت منزلم ای دوست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.