هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. شاعر از جادوی ابروها و گیسوی معشوق، دردهای عشق، وابستگی به او، و ناتوانی در دوری از معشوق می‌سراید. همچنین، تأثیر عمیق عشق بر جان و دل شاعر و تسلیم شدن در برابر این احساس توصیف شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک عمیق‌تر از احساسات و استعاره‌های شعری نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۷۴

آفتِ جانِ من است طرّۀ جادوی دوست
کرد مرا جفتِ غم طاقِ دو ابرویِ دوست

رهزنِ خون ریز کیست غمزۀ غمّاز یار
دامِ دل آویز چیست حلقۀ گیسویِ دوست

غارتِ جان می کند در حرمِ دل مگر
عادتِ ترکان گرفت طرّۀ هندوی دوست

راحتِ جان بایدت رنج کش از زخمِ عشق
فرق منه در میان درد ز دارویِ دوست

سّرِ معانیِ دوست باز شناس آن گهی
سر مکش از عشقِ یار لاف زن از رویِ دوست

دشمنم آن بی نمک گر جگرم خون کند
باز نگیرد دلم پشت ز پهلویِ دوست

توبه پذیرد ز عشق هر نفسی دل و لیک
غیرِ طبیعت گرفت قاعدۀ خویِ دوست

عهد کند برخلاف راست که چون بنگرم
عهدِ درستش یکی ست با شکنِ مویِ دوست

بس که به میل نیاز چشمِ نزاری کشید
روشنیِ دیده را خاکِ سرِ کویِ دوست
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.