هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه، جدایی و اندوه ناشی از عشق است. شاعر از تأثیرات منفی عشق بر روح و روان خود می‌گوید و از ناامیدی و ناکامی در این مسیر سخن می‌راند. همچنین، اشاره‌ای به تقدیر و حکم ازلی دارد که گویا همه‌چیز از پیش تعیین شده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و اندوه‌بار این شعر برای درک و تجربه‌ی نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۸۵

کار ما با نفسِ بازپسین افتاده ست
آخر ای دوست همه مهرِ تو کین افتاده ست

تا مگر رسمِ عیادت ز جهان برخیزد
در میان این همه تعویق ازین افتاده ست

نه همانا که ز تأثیرِ مرض رنجه شود
هر که را هم نفسی چون تو قرین افتاده ست

ندهد خاصیتِ چشمۀ نوشینِ لبت
حوضِ کوثر که درو ماءِ معین افتاده ست

بر درِ روضه که دیده ست زمانی بوّاب
با رقیبِ تو مرا راست همین افتاده ست

من و بی داد کشیدن تو و شلتاق و عقاب
آری از بدوِ ازل حکم چنین افتاده ست

چارمیخِ غمِ عشقِ تو بمانده ست دلم
راست در حلقۀ زلفِ تو نگین افتاده ست

غمِ تنهایی و اندوهِ جدایی هیهات
این همه قسمِ نزاریِ حزین افتاده ست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.