هوش مصنوعی: شاعر در این متن، تجربه‌ی یک شب می‌نوشی در بهشت را توصیف می‌کند که در آن مجلسی با حضور افراد زیبا و نیکوسرشت مانند عیسی و مریم دیده است. این مجلس پر از زیبایی، شادی و عطر میوه‌ها و گل‌ها بوده است. شاعر در نهایت از خواب بیدار می‌شود و متوجه می‌شود که این تجربه تنها یک رؤیای خوش بوده است.
رده سنی: 18+ محتوا شامل اشاره به مصرف شراب و مفاهیم عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نباشد. همچنین، درک عمیق این متن نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک و مفاهیم عرفانی دارد.

شمارهٔ ۳۴۲

دوش با جمعی حواری باده خوردم در بهشت
مجلسی دیدم همه عیسی دم و مریم جهشت

جمله شیرین پاسخ و شیرین لب و شیرین دهن
جمله نیکو سیرت و نیکو دل و نیکو سرشت

سیب و نارنج و ترنج و نرگس از پیرامنش
ماه رویان صبوحی بی نگهبانان زشت

چار سوی بزم هم چون جنّت از بس فر و زیب
بر ارم کرده تفاخر همچو کعبه بر کنشت

خوی بر رخساره ی اوراق گل هر یک چنان
قطره ی شبنم بود بنشسته بر اطراف کشت

بزمی القصه چو فردوس برین آراسته
بیش از این بر صفحه ی کاغذ نمی یارم نوشت

پیش کردم سر که بستانم ز حوری بوسه ای
دست کردم پیش تا در گردنش آرم نهشت

در هراسیدم ز خواب و خواب خوش بر چشم من
آتش حسرت سبک بگداخت چون در آب خشت

حاضر و غایب نزاری خواب و بیداری یکیست
باز می گو با حواری دوش بودم در بهشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.