هوش مصنوعی: این متن شعری است که از تنهایی، بی‌وفایی دنیا و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از بی‌مهری یار و روزگار شکایت دارد و بیان می‌کند که حتی آه کشیدن نیز توسط قضا و بلا خاموش می‌شود. در نهایت، او به صبر و تحمل در برابر سختی‌ها توصیه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، مفاهیمی مانند رنج عاشقانه و بی‌وفایی دنیا برای مخاطبان با تجربه‌تر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۴۲۹

نه محرمی که پیامی به یار بگذارد
نه هم دمی که دمی خاطرم نگه دارد

چنان ستیزه نداند سپهرِ بی رحمت
که خون ز دیدۀ من دم به دم فرو بارد

جهانِ سست قدم ار شکسته حالی را
دمی ز سینه بر آرد به بام بگذارد

گر از درونِ پر آتش بر آورد آهی
به هر دو دست قضا در گلوش بفشارد

شدند دشمنِ من عالمی و یار هنوز
به دوس داریِ من سر فرو نمی آرد

محّبِ معتقد آن است کز برایِ حبیب
به هر ستم که کند روزگار بسپارد

نزاریا مطلب در زمانه آسایش
که گر دلت بنوازد تَنت بیازارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.