هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از بی‌قراری و بی‌صبری در عشق، تلاش برای وصال معشوق، و ناامیدی‌های ناشی از دوری می‌نالد. همچنین، به تأثیرات عمیق عشق بر روح و روان اشاره می‌کند و از روزگار و تقدیر شکایت دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۶۵

همین که چشم ز خوابِ خمار بر هم زد
همه ولایتِ صبر و قرار بر هم زد

به یار گفتم بر هم مزن سرو کارم
جزین حدیث نگفتم که یار بر هم زد

گر از سبک سری و بی دلی زدم درِ وصل
هزار بن گهِ صبر انتظار بر هم زد

کجا رسم به کنار از میانِ او که خیال
به موجِ عشق میان و کنار بر هم زد

به یک کرشمه که کرد از کرانۀ برقع
همه نهانِ من و آشکار بر هم زد

به روزگارِ من والتقاتِ او هیهات
هزار هم چو مرا روزگار بر هم زد

دمِ گریز و درِ توبه می زند اکنون
چو روزگارِ نزاریِ زار بر هم زد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.